- یادداشت
- بازدید: 1018
سفارت نامشروع
الهام حسام
عضو کانون جوانان حزب کارگزاران سازندگی استان گیلان و کارشناس ارشد روابط بینالملل
دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، سازمان ملل متحد در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ میلادی طرح تقسیم خاک فلسطین به دو کشور اسراییل و فلسطین را صادر کرد و اداره بیتالمقدس« اورشلیم » را به صورت بینالمللی درآورد و در پی این تصمیم در مِی ۱۹۴۸ رژیم اسراییل با صدور منشور استقلال، اعلام موجودیت نمود. از نخستین ساعات تشکیل اسراییل تا به امروز این رژیم از نقاط ضعف عمیقی رنج میبرد که با شناخت بهتر آنها میتوان به رفتارهای خشونآمیز و خودخواهانه سرکردگان آن پی برد.
مهمترین ابر چالش این رژیم را میتوان بحران دایمی عدم مشروعیت دانست. رژیم اسراییل به دلیل نابرخورداری از وجهه مناسب و تنها در پی یک توافق بینالمللی پا به عرصه جغرافیای منطقه گذاشت و بالطبع مورد پذیرش همسایگان و سایر دولتهای منطقهای قرار نگرفت. حمایتهای تاریخی بریتانیا از زمان تشکیل و پس از آن پشتیبانیهای سیاسی اقتصادی و نظامی دولت ایالات متحده از رژیم اسراییل، قرارداد کمپ دیوید، نزدیکی به برخی دولتهای ارتجاعی منطقه از جمله رژیم سعودی بهعنوان کدخدای دولتهای عرب حاشیه خلیج فارس، تاسیس پایگاه در کشوری همچون آذربایجان و غیره نتوانست رویای شیرین مشروعیت را به حقیقتی قابل لمس برای این رژیم مبدل سازد.
کمبود مساحت ارضی و عدم برخورداری از عمق استراتژیک دفاعی، کمبود رودهای سطحی و آبهای آشامیدنی را میتوان بعنوان چالش دیگر رژیم اسراییل دانست. این کمبودها باعث شده تا سرکردگان این رژیم همواره سیاست جنگهای پیش دستانه با هدف قصب خاک را در دستور کار خود داشته باشند. در پی این تجاوزات، اسراییل از شرق، مرزهای خود را تا رود اردن گسترش داده و جنگهای گاه و بیگاه در بلندیهای جولان از پی همین ضعف ناشی میشود. در کنار تمامی اینها گسترش شهرک سازیها در سرزمینهای اشغالی را میتوان از جمله مسکنهای موقت این رژیم در برابر بحران ارضی دانست.
چالش دیگری که رژیم اسراییل همواره با آن روبروست و ارتباط تنگاتنگی با حیات این رژیم دارد، رنج ناشی از کمبود جمعیت یهود در منطقه و جهان است. جالب است بدانیم که قریب به ۱۴ میلیون نفر در سراسر دنیا پیروان دین یهود را تشکیل میدهند که از این تعداد حدود ۶ میلیون در سرزمینهای اشغالی و پنج میلیون نفر در خاک ایالات متحده ساکن هستند. از سویی دیگر ۸۰ درصد جمعیت یهودیان سرزمینهای اشغالی در سه شهر بیتالمقدس، حیفا و تل آویو ساکن بوده که با وقوع هرگونه جنگ و آتش افروزی خسارات و آسیبهای غیرقابل جبرانی به پیکره این رژیم وارد میکند.
با توجه به حضور پر رنگ صهیونیستها در چرخه اقتصاد ایالات متحده و در اثر فشار لابیهای این رژیم به دولتمردان آمریکا، سرانجام در سال ۱۹۹۵ میلادی نمایندگان کنگره آمریکا قانون به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم اسراییل را تصویب نمودند. این درحالی است که از تاریخ تصویب این قانون، هر یک از روسای جمهور آمریکا در بازههای زمانی شش ماهه اجرای آن را به تعویق انداخته و صرفا از آن در راستای شعار حمایت از اسراییل استفاده می نمودند. دونالد ترامپ نیز در دوران تبلیغات ریاست جمهوری خود برای جلب نظر و حمایتهای مالی لابی های صهیونیستی در جهت تامین هزینه کمپین انتخاباتیاش، قول به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسراییل و همچنین انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیتالمقدس را داد که سرانجام در روز چهارشنبه ۶ دسامبر ۲۰۱۷ به این وعده خود عمل کرد.
قریب ۷۰ سال از تشکیل رژیم نامشروع اسراییل میگذرد و در طی این مدت این رژیم تلاشهای فراوانی برای تصرف کامل بیتالمقدس نموده است که از آن جمله میتوان به استفاده از سلاحهای جنگی ضدبشری علیه فلسطینیان، ایجاد زیر ساختهای جمعیتی و اقتصادی، ساختن معبد سلیمان در زیر مسجد الاقصی اشاره کرد.
در پی مخالفت جامعه بینالمللی و بسیاری از شرکای استراتژیک ایالات متحده با تصمیم دونالد ترامپ، شاهد منزوی شدن بیشتر آمریکا در عرصه بینالمللی هستیم. جهان دوران گذار خود را شاهد است، گذاری که افول قدرت مطلقه آمریکا در عرصه بینالمللی را نوید میدهد و شاهد جهانی خواهیم بود که دیگر آمریکا هژمون محسوب نمیشود.
سرکردگان رژیم اسراییل نمیدانند که فلسطینیان به مقاومت شهره هستند. مقاومت از گذشته تا به امروز در خون آنها جاریست. مقاومت نسل به نسل در بین فرزندانشان چرخیده و همچنان کاربردی ترین سلاح برای بازپس گیری آب و خاکشان از چنگال مستکبران صهیونیست است.