- یادداشت
- بازدید: 1671
آیا تحرکات احمدی نژاد، ملهم از تحلیل های سیاسی است؟
سام سکوتی بداغ
عضو شورای استان گیلان حزب کارگزاران سازندگی
رییس جمهوری سابق کشورمان مدتی است انتقادات تندی را روانه ساختار نظام میکند و به نوعی تمامی حامیان درون ساختار حاکمیت خود را هدف شدیدترین نقدها قرار داده و کار به جایی رسیده است که یقهدران های مجلسی هم که انواع پسوندها و پیشوندها را به برکت حمایتهای بیدریغشان از منتقدان خود گرفته بودند امروز او را یاور شیطان معرفی میکنند!
اما آنچه که انگیزه قلمی شدن این وجیزه شده است تساهل و تساحمی است که در برخورد با ایشان میشود و همچنین بررسی ریشههای این نوع انتقادات فردی که خود هشت سال بر بالاترین صندلی اجرایی کشور تکیه زده بود.
اینکه احمدی نژاد به خود اجازه میدهد برای رهبر نظام تعیین تکلیف کرده و منصوبین ایشان را به انواع صفتهای ریز و درشت مورد تفقد قرار دهد و دچار هیچگونه قهر و غضبی نشود، نشان از ظرفیت بالای نظام در برخورد با مخالف است و این موضوع را میتوان یکی از مواهب دموکراسی دانست که همگان در مقابل قانون برابر هستند و شخص رییس یک قوه تنها به دلیل جایگاه حقوقیاش از هیچ امتیازی نسبت به دیگر شهروندان برخوردار نیست و اگر نقدی بر عملکرد ایشان وارد است از تریبونهای مجلس و دیگر تریبونها میتوان به آن پرداخت و مورد پیگرد قرار نگرفت.
تقاضای برگزاری انتخابات از سوی ایشان آن هم بدون دخالت شورای نگهبان کمی عجیبتر مینماید. اگر پاسخ سخنگوی شورای نگهبان را در کنار سخنرانیهای پنهان و آشکار اعضای آن شورا در "انتخابات ۸۸" بر سر میز مذاکره با رییس دولت بهار بیاوریم و سوال کنیم کدام دخالت مد نظر ایشان است و آیا پشت پرده خبری هست که مردم و نظام از آن بیخبرند؟
اگر سر پیکان بحث را کمی بیشتر بچرخانیم، به رییس دولت اصلاحات میرسیم که هرگز چنین نگاهی به نظام و ارکان نظام نداشته است و چرا نظام کمی از این نرمش را در مقابل ایشان که نجابت را رو سفید کرده اند خرج نمیکند؟
گذشته از موارد فوق سوالی که موفق نشدهام برایش پاسخی پیدا کنم خاستگاه رفتارها و اندیشههای رییس دولتهای نهم و دهم است؛ اینکه کنشها و واکنشهای محمود احمدینژاد ملهم از تحلیلها و بررسی اتفاقات اخیر کشور است یا همانند دوران مدیریتشان رفتارهایی بدون برنامهریزی و بدون آینده نگری است؟
شايد اين سيل انتقادات از همان چشمهاي نشات مي گيرد كه روزي ميتوانستيم به بيل بگيريم و امروز شايد پيل هم كارگر نيوفتد!