- یادداشت
- بازدید: 1004
نان طبخ شده در تنور اصلاحات بر سر سفره اغیار
سام سکوتی بداغ
قائم مقام دبیر اول حزب کارگزاران سازندگی استان گیلان
اصلاحطلبان و کارگزارانی ها همچنان از دولت اقای روحانی حمایت میکنند و بنا بر قول برخی بزرگان ما حمایت مشروط نکردهایم که امروز با اجابت نشدن شروط، حمایت خود را پس بگیریم اما گله کردن از ناسپاسیها نه تنها ایراد نیست بلکه احسن حسن هاست و سکوت در برابر چنین رفتارهایی میتوانند قبح چنین اعمالی را بیش از پیش بشکند.
در گذشتههای نه چندان دور که خانههای ما روستاییها هر شب نان داغ تنور حیاط بر سر سفره میبرد و تنور دلشان از نانی که از عرق جبین مرد و دست های تاول زده زن خانه طبخ میشد، گرم بود رسم قشنگی حاکم بود که اگر در همسایگی خانهای تنور نداشت از آتش همان تنور، تا گرم بود نان به سینه تنور میزد و یا همسایه نان گرم به خانه همسایه فرستاده میشد و این رسم قشنگ امروز دیگر با بیشتر شدن نانواییها در روستاها به ندرت اتفاق میافتد اما این رسم دیرین با تغییر شکل همچنان پابرجاست.
در همان مثال تاریخی بالا وقتی هم همسایه بر سر تنور می آمد و صاحب آتش آن روز نوبت پخت نداشت رسم همسایگی بجا آورده میشد و نان گرم برای صاحب تنور کنار گذاشته میشد. حال، داستان این روزهای برخی از سیاست ورزان ما، مرا به یاد آن روزها می اندازد که علاوه بر اینکه تنور را در اختیار گرفتند و نان بر سر سفره بردند و به صاحب تنور بیاعتنایی کردند بلکه نان را پیش از آنکه بر سر سفره اصلاح طلبان بیاورند با رقیب قسمت کردند!
همانهایی که در انتخابات هییت رییسه مجلس از هیچ تلاشی برای شکست فراکسیون امید دریغ نکردند امروز، نفوذ را به جایی رسانده اند که علنا در مقابل اصلاحطلبان موضع میگیرند و تلاش میکنند تا مدیریت اجرایی کشور را در ۱۴۰۰ به همسایگان بدون تنور خود واگذار کنند!
اصلاحطلبان در مقابل عهد شکنی برخی از مجلسیها و همچنین هم مجلسیهای بیرونی انان در انتخابات هییت رییسه کوتاه آمدند و یا شاید همچون گذشته سکوت را به نفع کشور دیدند که همین سکوتهای از روی حجب و حیا منجر به جری تر شدن عدهای سیاست باز شده است.
البته به نظر میرسد عدهای از سر بغض گذشتهای که دارند سعی در نا امید کردن اصلاحطلبان از اصلاح امور و دلسرد کردن آنان برای حضور در پای صندوقهای رای هستند و مشخصا انتخابات مجلس یازدهم را نشانه گرفتهاند که بهتر است زعمای جریان اصلاحطلبی کشور واکنشهای درخوری به این تحرکات داشته باشند تا سرمایه اجتماعی گفتمان اصلاح طلبی دچار تردید نگردد.
کجا شد عهد و پیمان را چه کردی
امانتهای چون جان را چه کردی
تو را با من نه عهدی بود ز اول
بیا بنشین بگو آن را چه کردی
چنان ابری به پیش ما چه بستی
چنان خورشید خندان را چه کردی